متن سخنرانی در نخستین نشست اروپایی بخش زنان نهضت فراگیر
جميله ناهيد جميله ناهيد

دوستان گرامی !

ما امروزر درینجا گرد هم آ مده ایم تا دربارۀ یکی از اساسی ترین مسائل مطرح در برابر  کشورما صحبت بکنیم .  این مسئله نه تنها بخاطری اساسی است که زن در وطن ما همواره در مقام مظلوم وستم دیدۀ همیشگی قرار داشته است، بلکه بخاطر آن نیز که پیشرفت کشور ما و خارج شدن آن از وضعیت مصیبت بار کنونی، در پیوند مستقیم با سرنوشتی قرار گرفته است که نیرو های سیاسی جامعه برای زنان پیشبینی میکنند..

در ورای سطح رشد اقتصادی – اجتماعی و خصوصیات وسنتهای ملی ما، زنان همواره وتاکنون بدرجات مختلف مورد تعدی و بی انصافی قرار داشته اند. وضع کنونی زنان درکشور ما به دلایل بسییار روشن بطور غم انگیزی نا مساعدو رنج آور است. زنان  در تاریخ معاصر کشور ما با قبول دشواری های فراوان پرچم مبارزه به خاطر رهائی از قید وبندمناسبات ظالمانه ای را که متاثر از سنتها وقواعد اجتماعی، طبقاتی وروانی است، بدوش کشیده اند. در تاریخ معاصرکشور ما طلیعه آزادی زنان برای مدت کوتاهی در دوران سلطنت امان الله خان درخشید و زود به خاموشی گرائید. ولی چند دهه بعد زنان افغانستان در پیوند منطقی با جنبش ترقی خواهانه عمومی مردم ماتوانستند با استفاده هوشیارانه از عقب نشینی رژیم شاهی وتصویب قانون اساسی در دهه چهل خورشیدی، مبارزات حق طلبانه خود را به شیوه نوین سازمان بدهند. سازمان دموکراتیک زنان افغانستان در این زمینه نقش عظیم تاریخی را ایفا نموده است.

 بار دیگر در دهۀ هشتاد، زنان بمثابۀ عضو تام الحقوقرجامعۀ ما درتمام عرصه های زندگی تبارز کردند. در این دوران بنیادی ترین حقوق زنان در سطح قوانین کشور مسجل  شد و زنان، درسراسر کشوربا ایفای نقش شایستۀ خویش گامهای بزرگی به جلو گذاشتند.بسادگی میتوان گفت که این دوره بمثابه نمونه بارزی از قرارگرفتن زنان در مسند شایسته خویش ثبت تاریخ ونمونه درخشانی برای نسلهای بعدی خواهد بود. ولی متاسفانه این تنها یک بخش مساله را منعکس میسازد؛ بخش دیگر وشاید هم عمده تر آن عبارت از این واقعیت تلخ است که حتی در همین دوران مساوات زن ومرد در برابرقانون، روان جامعه ما وحکمروائی عرف وسنن  مجالی برای نهادینه شدن این روند باقی نگذاشت.

در دوران رکود جنبش ترقی خواهانۀ کشور ، زنان بیشترین صدمه ورنج وعذاب را متحمل شدند. روزگار تسلط جهالت در افغانستان نیز که در اوج استبداد و خشونت علیه زنان سیر کرد، در تاریخ جامعه بشری به مثابه نمونه بارزی از برخورد حیوانی با نیمی از جامعه ثبت شده است.

اقداماتی که امروز درقبال زنان در کشور ما رویدست گرفته شده است، نمایشی بیش نیست. سر دمداران رژیم هیچگونه برنامه بنیادی ای را برای احقاق حوق مسلم زنان مطرح نساخته اند. امروز علیرغم حضور نمادین عدۀ انگشت شماری از زنان در پارلمان وارگانهای دولتی، هیچ گونه نقش با اهمیتی  در زندگی مردم ما برای  آنان در نظر گرفته نشده وزمینه های سهم گیری زنان در زندگی سیاسی واجتماعی هر روز در زیر تهدید تفنگ داران وحکمرانان مافیائی محدودتر می گردد.

 زن افغان که در تحت ستم چند گانه اجتماعی، فرهنگی، سنتی  و حتی خانوادگی قرار دارد، در شرایط کنونی در فضائی که مرد سالاری دست بالا دارد، دوران دشوار تری را از سر میگذ راند. صحنه های دلخراش و تکان دهندۀ فروش زنان در بازار های کار وتن ، تیزاب پاشی، شلاق زنی، ازدواجهای اجباری، خشونتهای خانوادگی، سوزاندن وخود سوزی ها همه وهمه ناشی از تسلط شرایط قرون وسطائی  مرد سالاری عقب مانده سنتی  است. یکی دیگر از نمونه های وحشت انگیز این برخورد ظالمانۀ غیر انسانی تصویب قانون احوال شخصی شیعیان افغانستان است که در زیر ریش اختیار داران خارجی باصطلاح متمدن، در پارلمان مورد تصویب قرار گرفت.چنین هتک حرمتی نسبت به مقام زن درصورت موجودیت یک رژیم ترقی خواه وانسان دوست میتوانست فرسنگها از تصوربدور باشد، ولی امروز کشور بی چارۀ ما در دام جهالت وبی عدالتی  و بی پناهی در گیر است وزنان بیچاره کشور ما اسیر تر از هر وقت دیگر هستند و ناگزیرند این هتک حرمت را تحمل کنند. 

از آنجائیکه زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند در مبارزه اجتماعی نیز علیرغم ویژگی های مبارزاتی نمیتوانند از مبارزات ترقی خواهانۀ مردم بدور باقی بمانند. احزاب سیاسی، مسئولیت عظیمی را در قبال زنان ازین دیدگاه بعهده دارند.احزاب ترقی خواه بالطبع در این مورد دید روشن تر دارند ولی برخورد بعضی ها مبتکرانه و فعال وبرخی هم انفعالی ونمایشی است. نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان افتخار دارد که از سنتهای پسندیده سیاسی گذشتگان و از روش و برخورد فعال، منطقی و صادقانه د راین زمینه پیروی می کند. در این راستا تعیین رفیق ما، نفس جهید، بحیت کاندید معاون دوکتور حبیب منگل در انتخابات ریاست جمهوری یک امر تصادفی نبوده و ناشی از اعتقاد نهضت به ضرورت حضور زنان در تمام عرصه های زندگی سیاسی و اجتماعی میباشد. . زیرا نیروهای ترقی خواه مبارزه بخاطر رهائی زنان از قید وبند ا سارت قوانین، عرف وعادات ظالمانه اجتماعی را جزئی از مبارزه عمومی خویش برای آزادی وترقی مجموع جامعه میدانند.

در شرایط بحران های عمومی، زنان بیشتراز مردان در مقیاسهای بزرگتردر مرکز خرابکاریهای بحران قرار میگیرند. کشور ما که سالها است درعمق بحران دست وپا می زند، زنان را بیشتر از شرایط عادی در معرض دشوار ترین آزمونها قرار داده ، رنجهای عظیم را برآنها تحمیل کرده وروح وروان آنان را شکننده وصدمه پذیر ساخته است.زنان  افغان در مبارزه بخاطر احقاق حقوق مسلم خود صدمات فراوانی را متحمل شده اند

متاسفانه حوادث بیست سال اخیر کشور ما طوری پیش آمد که همراه با مردان، بخش قابل ملاحظه ای از زنان روشن فکر کشور نیز در سراسر دنیا پراگنده شدند. این وضع بطور مسلم جنبش زنان در داخل کشور را با دشواری های بازهم بیشترمواجه ساخته است. ولی جای شکر باقی است که زنان آگاه کشور احساس مسئولیت در قبال سرنوشت بقیه زنان کشور را از یاد نبرده اند وامروز مبارزه بخاطر رهائی زنان از قید وبند قوانین ، عرف وعادات و شیوۀ زندگی تحمیل شده کنونی بر مردم ما و بخصو ص بر زنان کشور، در بیرون مرز های افغانستان نیز سر وسامان می یابد . من معتقدم که تشدید و توسعه این مبارزه شریفانه کمک بزرگی در جهت تغیر ذهنیتها از یکسو و تحت فشار قرا دادن مقامات تصمیم گیرنده افغانستان از جانب دیگر، در جهت بهبود نسبی وضع زندگی زنان کشور خواهد بود. ما زنان افغانستان که از مسئولیتهای تاریخی خویش آگاهی داریم و امروز در شرایط مساعد اروپا زندگی میکنیم، حق نداریم لحظه ای هم زنان ستمدیده افغانستان را که در بحرانی ترین وضع و دشوار ترین شرایط بسر می برند، از یاد ببریم. شیوه های متنوع وگوناگون کمک به زنان افغانستان وجود دارد که باید متناسب ترین آنهارا برگزیده ودر عمل به تحقق برسانیم. زنان افغانستان در شرایط غم انگیز کنونی حق مسلم وبزرگی را برگردن همه ما دارند. بیائید برای راحتی زنان افغانستان از بخشی از آنچه در مقایسه با افغانستان در اینجا امتیاز نامیده میشود بگذریم وبا قبول کمی فداکاری وکمک، دشواری زندگی آن خواهران ومادران دردمند راکمتر بسازیم. باید آنچه از دست ما ساخته است به عنوان وظیفه ای انسانی و عدول ناپذیربه زنان افغانستان کمک برسانیم.

اگر بخواهیم عملی صحبت کنیم، من فکر میکنم که زنانی که در گذشته از مدرسۀ سازمان دموکراتیک زنان افغانستان گذشته اند، باید بتوانند تجارب سیاسی و سازمانی  خود را بیدریغانه در اختیار همرزمان امروزی ما در کشور قرار بدهند. برای این کار، ما میتوانیم شیوه های مختلف را جست و جو و عملی سازیم.  ما وشما رفقایی که اینجا نشسته اید و آنانی که در جلسۀ ما حضور ندارند، میتوانیم پروژه هایی را برای همراهی کمیته های شهری یا ولایتی نهضت فراگیر در افغانستان رویدست بگیریم. اینکار را میتوانیم دو سه نفر مشترکا یا به تنهایی انجام دهیم. ضرور نیست که این همراهی، کمک مادی را نیز احتوا کند. ما با شناختی که از کابل و ولایات داریم، میتوانیم مثلا با کمیتۀ زنان نهضت در مزار شریف یا یک شهردیگر در تماس دوامدار قرار گیریم. از آنان بیاموزیم و به آنان مشوره بدهیم.  ببینیم چه مشکلات دارند، چگونه میتوانند کار خود را بهبود ببخشند ؟

آنهایی که از جمع ما توان بیشتر دارند، میتوانند زنان و دختران جوان تر نهضت فراگیر را زیر قیمومیت مستقیم بگیرند. به آنها بیاموزند که چگونه کار کنند، مطالعه کنند، درس بخوانند و به رهبران آیندۀ جنبش ترقیخواهانه مبدل شوند. این زیبا ترین کاریست که میتوانیم انجام بدهیم. تصور کنید، دختر هموطن و همفکری که امروز نمی شناسیمش، با تجربه یی که ما گرفته ایم و دینی بر گردن ماست، به پا های خود ایستاد میشود.

امر مسلم است که ما تنها نهضتی نیستیم و بحیث زنان افغان در برابر همه هموطنان خود احساس مسئولیت میکنیم. ماباید رابطۀ نزدیک ومتداوم را با گروههای هرچه وسیع تر از زنان افغانستان بر قرار سازیم. در اروپا و در افغانستان. امروز انترنت پنجره فراخی را بروی بشریت گشوده است که از ورای آن میتوان در یک چشم بهم زدن در دور ترین نقاط دنیا حضورپیدا کرد. بهر اندازه ای که زنان از اروپا با زنان داخل کشور در تماس نزدیک قرا رداشته باشند، بهمان پیمانه کمک به آزادی زن انجام خواهند شد.این رابطه میتواند ذوجوانب باشد واز ارتقای روحیه مبارزه بخاطراحقاق حقوق آنان گرفته تا براه انداختن کورسهای آموزش زبان ومهارت های حرفوی ابتدائی برای یافتن کار و راه یافتن در درون جامعه، تنظیم گردد.

مطلب مهم دیگر اینست که نسل کنونی زنان مهاجر افغاسنتان از تجربه کاری و آموز گاری وسیعی برخوردار میباشد. باید از این امکانات استفاده لازم را برد. تجربه نسل ما باید در جهت پرورش نسل جوان وسیعآً مورد استفاده قرار گیرد. تجارب سه دهه اخیر زنان افغانستان که گنجینه پر بهائی را میسازد باید از طریق نوشتن مقاله ها ویاد آوری خاطرات وبراه انداختن مباحثات جالب وجذاب به نسل دردمند جوان زنان افغان انتقال یابد.

ما زنان افغان باید در جهت ایجاد نشرات اختصاصی زنان بکوشیم.مطالب و موضوعات مختص به زنان به پیمانه عظیمی وجود دارد که بایددر سطح وسیع و عمومی مورد ارزیابی قرار بگیرد.

امروز ادبیات اختصاصی زنان افغانستان در سطح نازلی قرا ردارد واین ناشی از شرایط فوق العاده ناگواری است که بر زنان کشور تحمیل شده است. بناً یکی از عرصه های کاری بی نهایت با اهمیت کار در این جهت میباشد. خوشبختانه نسل نو ین نویسندگان زن افغان که عمدتاً د رایران پرورش یافته اند، در رسانه های داخل  وبرون مرزی  درخشش چشمگیری دارند ولی متاسفانه این نیروی قابل ملاحظه بطور لازم در جهت طرح وتوضیح وضع عمومی زنان کشورمعطوف نیست وادبیات با خصوصیات زنانه در کشور ما رواج چندانی ندارد. شاید این یکی از عرصه های جدی کار فرهنگی باشد که ما بتوانیم با سمت دادن درست استعداد هاو تلاشهای موجود، گامی در جهت بیداری و در نتیجه آزادی  زنان کشور برداریم.

ما باید در جهت توسعۀ روابط با دوستان ونزدیکان خود ما که در وطن زنده گی میکنند، بکوشیم. اگر خلاصه کنم، ما میتوانیم جاده وسیع رابطه با داخل کشور را به منظور بهبود شرایط کار و زندگی زنان افغانستان وارتقای نقش آنان در مجموع زندگی اجتماعی باز کنیم.

این کار، همت میخواهد که شما عزیزانم ازان سرشار هستید و تبادل نظر میخواهد که ما باید آنرا آغاز کنیم و به فرجام برسانیم.

 تاریخ گواهی میدهد که آزادی واقعی زن، بدون آزادی مجموع جامعه امریست امکان ناپذیر. بدین جهت تلاش بخاطر پیوند زدن مبارزۀ زنان برای آزادی ، برابری ورعایت مقام آنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی ، با مبارزۀ همگانی خلق ما در راه آزادی و برابری، یک وظیفۀ مقدس وشیوۀ درست مبارزه بخاطر آزادی وبهروزی زنان میباشد.


June 24th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها